از دوست درد ماندو از یار یادگاری
معشوقه های دور دست
شهیدان عاشق یاران مست الست
اینجا چه میکنی گل سرخ
حرف دل من و کی میتونه بفهمه نه هیچ کس....
من تنها مانده ام
قافله رفت است و من جا مانده ام
گفت رفتی پیش لاله ها افتادی تو ناله ها
کاش من هم یک لاله بودم کاش ای کاش
حیف شد من جا مانده ام
یکی بی مزار شده و
یکی لقمه چرب کوسه ماهی اروند شدو
یکی موند مثل منو دستش با شهیدان پرید و رفت
قدش خمیده گشت و در دیار رنج پیر گشت و ...
ای دل غریب من بنال و بر ناله دل ببال ....
خدا حافظ رفیق
هی رفیق این بود تمام فرصت با تو بودنم
حالا با این همه دلدادگی پلاکم پلاکم را نمیخواهی
رفیق این بود رسم وفا و عاشقی ووووو
|
نقطه سر خط مشق عاشقی
|
مردان خدا را سزاوار نیست که سرو سامان اختیار کنند .و دل به حیات دنیا
خوش دارند مگر نه اینکه کمال ایمان در هجرت و جهاد در راه خدا ست .
هجرت بریدن از خانه و شهر و دیار زن و فرزند و هر انچه که ادمی را اسیر
و زمین گیر می کند و جهاد دل کندن از خویش است
یعنی اخرین حجابی که میان بنده و محبوب حائل میشود
انکه هنوز اسیر تعلقات و دل بسته عادات خویش است
کجا میتواند بال در فضای عالم قدس بگشاید وتا سدرالمنتهی بی درنگ پرواز کند .
جنگ بر پا شد و نسیم عشق از جانب بوستان بهشت وزیدنگرفته و زمین
از رایحه دل انگیز جهان اکنده گشت وشور عشق بر وحشت مرگ غالب امد
عاشقان پروانه وار بال به اتش سپردند و در اتصال به نور الهی
خود سرا پا نور شدن
و من رمز بی پروائی پروانه ها را با بال های سوخته در یافتم ....
اگر چه اکنون درین سیاره سرگردانی به حبس محکوم گشتم
اما میدانم و دلم گواه هست که انشالا به زودی به اشتیاق نور متصل
خواهم گشت و در کرانه ای امن سکنی خواهم گزید انشالا ...
|
نوبت عاشقی
چشم تو خورشید را بر نمی تابد .
پس بیهوده چشم در خورشید مدوز سهم تو از خورشید ان است که در اینه میبینی . اما روز گار اینه ها نیز سپری گشته است .
اینه های زخمی و شکست گرفته هزار تکه هر یک به قد خویش نور می تابند و هر یک پاره ای از خورشید را حکایت میکنند .
روز گاری بوده است که این اینه های پی در پی روز های سرد زمین را در تابش خورشید های مکرر غرقه میکردند .
اما چیزی نمی گذرد که ا ینه ها یک به یک شکست میگیرند و یاد خورشید در خرده های اینه بر زمین میماند
در نبود اینه ها خورشید به کما رفت و قحطی عاشقی شد
داستان اینه و خورشید افسانه میشود
اگر بتوان پاره های اینه را گرد اورد و در جای خویش قرار داد
شاید روزی به تمامی خورشید در اینه جلوگر شود
|
کجا رفیق منو منو با خودتون نمیبرین
هی با شما هستم بچه ها
شرمنده ام اجازه ندارم یعنی وقت تو هنوز نرسیده ...
موقع تو هنوز نرسیده
برگر د برو برو برو برو نمیشه نمی تونیم تو رو با خودمون ببریم
بر گرد یا زهرا خدا حافظ رفیق
برگر برو برو برو .....
بی معرفتا کجا یعنی نمیخواین منو با خودتون ببرین
من بازم باید بمونم توی این قفس تنگ...
شرمنده ام رفیق میدونم سخته برات میدونم ولی ما اجازه نداریم
یعنی وقت تو هنوز نرسیده ...........
خدا حافظ رفیق خدا حافظ ...
اره حق با شماست
من نمی تونم بیام میدونم من رو سیام من بیچاره ام
بی عرضه ام واگیر دارم ویروسیم
پر از سیاهی گناهم پر از معصیت
اصلا اونجا سدرالمنتی جای من نیست
باشه میخواید منو جا بزارید برید خوب برید حق دارید
شما ها پاکید ابرومندید
من کی هستم یک مرداب خشکیده
اره من رو سیام نمیتونم بیام پیش شما
باشه باشه برید برید .....
اره حق با شماست
من غریبه ام غریبه غریبه
مگه من با شما نبودم مثل شما نبودم
اخه خیلی نا مردی خیلی خیلی خیلی
باشه یادتون رفته تو نیزار ها داشتید میرفتید به اسمون
صدا میکردین منو زمزمه تون هنوز تو گوشمه
من افتاده بودم زخمی و خونین بال شکسته
از پرواز شما موندم ولی شما رفتید
شما به سدرالمنتهی من به دیار رنج
اخه بی معرفت ها منم خادم شما که بودم
نامردیه یه روزی عزیزتون بودم
اگه همه اینها نبودم بابا نو کرتون که بودم
توی این شهر شلوغ
جاموندم زیر دست و پا دارم له میشم
بخدا بچه ها رفیقانم من اینجا دلم گرفته
دلم گرفته بخدا دلم گرفته بخدا
خیلی تنهام تنهای برام سخته بچه ها
اینهمه چراغ توی این شهر شلوغ
هیچ کدوم چشم منو روشن نمیکنند
اینهمه چشم هیچکدوم دل منو گرم نمیکنند
اینجا همه میخوان زنده بمونند
میخوان زنده بمونند
اینجا توی این شهر سیاه
همه جاش عین زمین شده بچه ها
دیگه اسمونی نداره اسمون نداره
من بچه ها مثل شما
دلم اسمون میخواد دلم اسمون میخواد
بخدا دلم گرفته بچه ها
دلم بد جوری گرفته اینجا
تا کی بیشنم کنار پنجره تا کی منتظر بمونم
من دلم اسمون میخواد اسمون اسمون
|
یاران شهیدم را ندیدید
باز مانده شهید
|
رفیق خیلی دلم گرفته اکنون
رفیق من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم
مجنونم و چه خیالی دارم
پیر شدم و تو هنوز جو و نی
گفتی به من
کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش
رفتی و تنهام گذاشتی
پر شدم از گلایه هیچی ازم نمونده جز یه سایه
شهید
عبدالحسینی فرمانده گردان * شهید محمدی * بازمانده * شهیدعلیخانی گردان تخریب* بازمانده
شهدا رفتند و ما ماندیم در دیار رنج
|